دل تمنای تو دارد
یا رحمن
این جان شهراست
وقتی طلوع آفتاب با نوارهای طلایی اش چشمانت را نوازش میکند ناگزیر می شوی که
برای یک شروع،یک روز و تلاشی دیگر خانه را ترک کنی هرچند دل کندن از خانه ای که در آن ترنم عشق پا برجاست سخت است …
مردم شهر را می بینی که هر یک مقصد و هدفی دارند بعضی چهره هایشان خندان و برخی خنده هایشان را میان هزاران فکر گم کرده اند.
اما یک چیز کم است …
پازل شهر و دیار کامل نیست ..
دل ها تمنای دیدن یار غایب از نظر را دارند هر چند وابستگی های دنیا چشمانشان را مجذوب خود کرده باشد …
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#به_قلم_خودم
#معجزه_عشق
آخرین نظرات